
بیوگرافی سیمین بهبهانی:
سیمین خلیلی معروف به سیمین بهبهانی بانوی نویسنده،شاعر و غزل سرای معاصر ایرانی بود. این بانو در 28 تیر1306 در تهران زاده شد و در تاریخ 28مرداد 1393 هنگامی که 87 سال سن داشت در زادگاهش در گذشت. او در طول زندگیاش بیش از 600 غزل سرود که در 20 کتاب منتشر شدهاند. شعرهای او موضوعاتی همچون عشق به وطن،انقلاب،جنگ،فقر و آزادی بیان را در بر میگیرند.
خانواده سیمین بهبهانی:
سیمین بهبهانی فرزند عباس خلیلی و فخرعظمی ارغون بود. پدر و مادر وی در سال1303 ازدواج کردند و سه سال بعد در سال1306 این بانو متولد شد.او در سال1325 زمانی که نوزده سال داشت با مردی بهنام حسن بهبهانی ازدواج کرد و با نام خانوادگی همسرش شناخته شد. حاصل این ازدواج دو فرزند با نام های علی و حسین و یک دختر بهنام امید است. بعد از چندین سال زندگی مشترک در سال 1349 از همسر خود جدا شد و با منوچهر کوشیار ازدواج کرد.
فعالیت های سیمین بهبهانی:
مادر سیمین که خود نیز یک شاعر بود به همین دلیل از اوایل نوجوانی سیمین را حمایت کرد تا یک شاعر شود و اولین شعر او در 14 سالگی منتشر شد.
خوانندگان بسیاری چون شجریان،لیلا فروهر،اکبرگلپایگانی،داریوش،ایرج،عارف،سپیده،عهدیه،سیما بینا سروده های او را خواندهاند.او به مدت سی سال با سمت دبیری مشغول به تدریس بود و در سال 1348 به عضویت شورای شعر و موسیقی درآمد و برای رادیوترانه شعر میسرود. او در سال1357 عضو کانون نویسندگان ایران شد. همچنین در زمینه حقوق زنان بسیار فعال بود.
درگذشت سیمین بهبهانی:
بانوی غزل که به علت مشکلات تنفسی و قلبی در بیمارستان پارس تهران بستری بود.از تاریخ15مرداد1393 به کما رفت و در نهایت در تاریخ 28مرداد1393 در سن87 سالگی درگذشت.او در وصیتش گفته بود که مرا یا در امامزاده طاهر در نزد شوهر و نوهام و یا در آرامگاه خانوادگیام کنار قبر پدرم در بهشت زهرا به خاک بسپرید و فرزندانش او را در مقبره خانوادگی و کنار قبر پدرش به خاک سپردند. پیکر او با حضور بسیاری از مردم و هنرمندان در مقابل تالار وحدت تشیع شد.
نگاهی مختصر به بیوگرافی او
- نام: سیمین خلیلی

- تولد:28/4/1306
- مرگ:28/5/1393
- پدر :عباس خلیلی
- مادر:فخرعظمی ارغون
- لقبها:بانوی غزل ، نیمای غزل
- پیشه:نویسنده،شاعر
- همسرها:حسن بهبهانی،منوچهر کوشیار
- فرزندان:علی،حسین،امید
برخی از آثار او:
- سهتار شکسته
- جای پا
- رستاخیز
- چلچراغ
- آن مرد،مرد همراهم
- کولی و نامه و عشق
- عاشق تر از همیشه بخوان
- شعر زمان ما
نمونه اشعار سیمین بهبهانی:
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت
چه بود غیر خزانها اگر بهار تویی
دلم ز هرچه به غیر از تو بود خالی ماند
در این سرا تو بمان! ای که ماندگار تویی
شهاب زود گذر لحظههای بوالهوسی است
ستارهای که بخندد به شام تار تویی
جهانیان همه گر تشنگان خون منند
چه باک زان همه دشمن،چو دوستدار تویی
دلم صراحی لبریز آرزومندی است
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
♥♥♥
گفتا که میبوسم تو را
گفتا که میبوسم تو را،گفتم تمنا میکنم
گفتا اگر بیند کسی،گفتم که حاشا میکنم
گفتا ز بخت بد اگر،ناگه رقیب آید ز در
گفتم که با افسونگری،او را ز سر وا میکنم
گفتا که تلخی های می گر ناگوار افتد مرا
گفتم که با نوش لبم،آنرا گوارا میکنم
گفتا چه مییینی بگو، در چشم چون آیینهام
گفتم که من خود را در آن عریان تماشا میکنم
گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما میکند
گفتم که با یغما گران باری مدارا میکنم
گفتا که پیوند تو را با نقد هستی میخرم
گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا میکنم
گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو
گفتم که صد سال دگر امروز و فردا میکنم